یک و بیست دقیقه به وقت عروج
تاریخ انتشار: ۱۳ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۷۵۳۰۱۷
گروه استانهای خبرگزاری آنا؛ آغازین فرصت بامداد آدینه از سیزدهمین روز زمستان ١٣٩٨ دشمن در نقش خبیثترین خلایق، سلطان معرفت و شاهبیت غزل مهربانی و غیرت را در خاک عراق و در عملیات ناجوانمردانه به همراه تعدادی از یاران مهرمندش ترور میکند و خیلی زود به رسم این شاهشکارِ شهامت در بوق و کرنای رسانههای جهان، مسئولیت را به عهده میگیرد که هیچ؛ بلکه با غرور و البته تعصب خبیثانه، بانگ شادی نیز سرمیکند؛ اما غافل از آنکه گهوارهنشینان این مرز و بوم، شیران شرزه و رشید ملت ایرانند و از نسل غیرت آرش و قاسم و همّت بسیار داریم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در این سه سال به سرفصلهای مهمی از شجاعت، شهامت، عطوفت، رأفت، فداکاری، ولایتمداری، احسان، غیرت و ایمان سردار در جنبههای فردی و اجتماعی، اشارات مبسوطی شد و هنرمندان در هر رستهای و نویسندگان به هر دستهای از او گفتند و نوشتند و ....
اما کمتر کسی به کُنه معرفتی حاج قاسم اشاره کرد که بیگمان در راستای برترین اوتاد زمانه در مسیر قطب خویش، مقام معظم رهبری، برجسته و برآمده بود و به تعبیر بندگی، بندهای محجوب و به رسم زندگی، گوهری محبوب بود و در تفسیر اخلاص چنان معتبر بود که کسی را به مرتبهاش نتوان یافت که اهل تهذیب از نوع تدبیر در بیت و حالت سکون معنا دارند و معنا مییابند؛ اما او در کسوت نظامیگری، بیقرار کوه و دشت بود و خدا را به شوق دل و ذوق ارادت میدید و بیمحابا در دل دشمن بود بیآنکه نمازش به تأخیر باشد و بیآنکه کلامش بیتدبیر...
سردار، خداجوی همه لحظهها بود و در کوه و کمر به تقدیرِ ستیز با دشمن تکفیری، سرسپرده مشی و مرام پیر و مرشد خویش، جهاد و عبادت را از احسن تکالیف خود فرض میدانست و به این شاخصهها، اهل معنا بود و چشمهایش فراتر از مرز زمین و ضمیر را میدید که به آن اعتبار، پایان داعش را از فرصتی دور اعلام کرد که به تقدیر هیچ آیینی از نظامیگری جهان نمیگنجد که هزار دلیل و راز متغییر را هیچ بدانی و با صلابت از حذف دشمن بگویی.
سردار از ملک بالا بود و چه خوب در دانش معنوی و علم لدنّی شریک شد که به موجب آن میگفت؛ من شهادت را گرفتهام؛ اما کیفیت آن را به خودم واگذاردهاند! و این ادّعای صمیمی و خدایی، همان نکته لطیف است که سردار نظامی عرصه مبارزه با کثیفترین دشمن در فراسوی مرزها را در زمینه رشد معنایی و باور معرفتی به جایی رسانده که کمتر عارفی، داعیهای چنین را مطرح کرده باشد که نوع رفتن را خدای متعال به عبد خاضع خویش واگذار کرده باشد و او زیرکانه و در اوج کیاست، معنویترین شیوه مرگ که شهادت باشد را نیز به ستوه انتخاب خویش درآورد که نجابت در مکان و زمان و جهان را بر آن افزود تا شاگرد اول کلاس عرفان و معرفت در شمایل اوتاد زمین به نگاه قطب عالم امکان و در تمکین از اوامر مُرید خویش به چنان جایی رسد که آفتاب را فرصت تماشا نباشد!
سردار در کیفیت تفویضی انتخاب کیفیت شهادت، مکان را در ملک ثارالله علیهالسلام انتخاب میکند تا عراق همان خاک مطهری باشد که روزی، سلطان عشق را به همراه یاران در خویش گرفت و بسی از اوصیا و بهویژه مولای عشق در آن سکنای معنا دارند و نیز بهترین زمان را جُست که آغازین ساعات جمعه بود که مرگ در آن موهبتی نجیب و خدایی است.
شاید ١٣ دی را به نام متبرک مولود کعبه گزید و چه نجیبانه، نخست به خیمه زینب سلام الله علیها سر زد و با وداعی مهربان، راهی ملک عشق در کنار اصحاب حسین علیهالسلام شد و نیز وقت تهجد را دریافت که به سجده مهر، العفوکنان اشک سعادت میریخت و در دل شب و در عمق سکوت، قنوت معرفت میگرفت.
حاج قاسم عزیز کیفیت شهادت را به گونهای انتخاب کرد که جمع ارکان آن در باور آدمی نمیگنجد که در دل شبی خاص از زیارتی سلطان عشق و گاه تفسیر فلسفه انتظار در دایره جنون به حکم نثار خون، راهی شوی و مانند علیاکبر حسین علیهالسلام ارباً ارباً تاریخ را تکرار کنی و دستت بماند تا ابوالفضل علیهالسلام را در خاطر ماندگان، ماندگار کنی و به عطش در دل شب، حسین علیهالسلام را به باور انسان، بدینسان، بنشانی و بر کاغذی خُرد، التجایی بزرگ را بنگاری و با شوق از او بخواهی که پاکیزهات ببرد و مانند مادر سادات، جسمت از نظرها غایب شود و روحت به اعلیعلیین رحمانی نشیند و تو سردار، چه خوب از امام رئوف حضرت ثامنالحجج علیهالسلام، حکم شهادت را اخذ کردی و ملک ابتلای الهی را برای تعبیر و تفسیر آن در سرای شهادت حسین علیهالسّلام برگزیدی تا همه چیز در اوج معنا، معنا شود.
اما پس از شهادت تو، مولایت به اشک، نماز وداع تو را با صدایی نحیف اقامه کرد و در دل گریست در آن روز سخت که دشمن به رسم بامهای شام، هلهله شادی میکشیدند! و تو امیر سحرخیزِ کوی مهربانی به هفت وادی عشق، رتبت و مقام آوردی و در اوج مرتبت، خدا را به دیدار عاشقانه نشستی.
سردار! تو عارف بالله و عاشق بالذّات بودی و چه نیکو به کوی یار راه یافتی که بیگمان موجب رشک صالحان عالم است و بیتردید عبارت «عاش سعیدا و مات سعیدا» زینده تو و مرام توست.
و، امّا ما نیز به نام، انسانیم و در شمار قاسم در یک مرتبت مینشینیم و افسوس که در رتبه انسانیت در مسیر قُرب و وصول به جایگاه انسان کامل، حاج قاسم کجاست و ما کجا؟!
و افسوس و بسیار افسوس که دیوسیرتان و هیولا خصلتان به گمان خام خویش، آفتابپرست را به دیدار آفتاب، مجازات کردند و غافل آنکه آفتابپرست را عشق به آفتاب چنان است که جان را مانند شربتی خنک در دل تابستانی داغ به جانان حوالت میکند.
کاش! کمی در رتبه عاشقانهها، دست دل ما نیز به ردای مهر سردار دلها برسد و چونان او در باور و اندیشه و عمل و بهویژه در تفسیر عشق، سرآمد شویم.
یک و بیست دقیقه بامداد به وقت فتنه اجانب؛ یک و بیست دقیقه به وقت عروج یک عارفِ عاشق.
سیدرضا جزءمومنی
انتهای پیام/
منبع: آنا
کلیدواژه: سردار سلیمانی شهید سپهبد قاسم سلیمانی شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی شهید سپهبد سلیمانی عروج سردار دلها سومین سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی جانفدا علیه السلام حسین علیه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ana.press دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۷۵۳۰۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
امام صادق(ع) چگونه جان امام بعد از خود را محافظت کردند؟
به گزارش خبرنگار جماران، بیست و پنجم شوال سال 148 قمری مصادف است با سالروز شهادت امام صادق علیه السلام، رئیس مکتب شیعه. دوران 34 ساله امامت آن حضرت مصادف بود با پایان عصر امویان و آغاز عباسیان. هر چند که این تغییر سلسله به لحاظ فعالیت های علمی شرایط خوبی را برای امام صادق علیه السلام فراهم آورده بود تا جایی که ایشان شاگردان بسیاری را تربیت کردند اما به لحاظ سیاسی در شرایطی می زیستند که حتی نمی توانستند وصی و امام بعد از خود را معرفی کنند از این رو با سیاست مدبرانه خود به گونه ای وصیت کردند تا جان وصی حقیقی خود (امام کاظم علیه السلام) را از خطر گزند منصور دوانیقی حفظ کنند، در این رابطه نظر شما را به حدیث زیر جلب می کنیم:
ابو ایوب نحوی می گوید: منصور در نیمه های شب مرا طلبید، به نزدش رفتم، دیدم روی کرسی (صندلی) نشسته و شمعی در برابرش است و نامه ای در دست دارد وقتی که بر او سلام کردم، نامه را به طرف من انداخت و گریه می کرد به من گفت: این نامه محمد بن سلیمان (والی مدینه) است که در آن خبر داده جعفر بن محمد علیهما السلام وفات کرده آنگاه سه بار گفت: انا لله و انا الیه راجعون. در کجا مانند جعفر (امام جعفر صادق علیه السلام) یافت می شود؟ سپس به من گفت: بنویس:
من آغاز نامه را نوشتم، گفت: (برای محمد بن سلیمان) بنویس، اگر او (امام صادق) به شخص معینی وصیت کرده است، او را احضار کن و گردنش را بزن.
(نامه را نوشتم و به سوی مدینه فرستاده شد.)
پاسخ نامه آمد و در آن نوشته شده بود: جعفر بن محمد علیهما السلام به پنج نفر وصیت کرده است که عبارتند از:
منصور دوانیقی 2. محمد بن سلیمان (والی مدینه) 3. عبدالله (یکی از پسرانش) 4. حمیده (مادر امام کاظم) 5. موسی علیه السلام (1)
در حقیقت وصی امام صادق علیه السلام همان موسی بن جعفر علیهما السلام بود ولی آن حضرت با این سیاست خواست جان وصی خود را حفظ کند. با توجه به اینکه عدم صلاحیت آن چهار نفر دیگر از نظر شیعیان روشن بود.
مطابق بعضی از روایات، منصور دوانیقی پس از دریافت جواب نامه گفت: مالی الی قتل هولاء سبیل من راهی به کشتن همه این پنج نفر ندارم.(2)
1. اصول کافی؛ ج 1، ص 310
2. اعلام الوری، ص 290
برشی از کتاب نگاهی بر زندگی امام صادق علیه السلام، ص 140-141